اشعار قطره

اشعار شاعر اهل بیت علیهم السلام مرحوم ابوالقاسم علیمدد کنی متخلص به قطره (1280-1357هـ.ش) *** instagram.com/a.a.ghatre

اشعار قطره

اشعار شاعر اهل بیت علیهم السلام مرحوم ابوالقاسم علیمدد کنی متخلص به قطره (1280-1357هـ.ش) *** instagram.com/a.a.ghatre

مناجات

الهی توئی آگه از حال زارم

سمیع و بصیری و پروردگارم

از این گردش چرخ و دور زمانه

به زنجیر غم روز و شب­ها دچارم

توئی عالم و قادر و حی و سرمد

که غیر از تو یار و پناهی ندارم

ز نور تو سینای دل شد منوّر

بود پای آن طور دارالقرارم

شب از نوک مژگان در این دفتر دل

که نقش جمال تو را می­نگارم

سلیمان توئی من که مور ضعیفم

به کف دانه‌ای بهر این ره ندارم

برانی مرا گر تو از باب لطفت

طبیبم بگو من کجا رهسپارم

نپیچم رخ از آستان جلالت

برانی اگر صد هزاران هزارم

زبس بار عصیان به دوشم کشیدم

دگر تاب این بار عصیان ندارم

نشسته به رویم چو برف ندامت

از این رو پریشان و زار و فگارم

شوم دور هر دم از آن کاخ عزت

نشیند عدو در یمین و یسارم

من و آستان جلال تو هیهات

مگر دستی از آستینت برآرم

در آن خانۀ تنگ و تاریک و تنها

انیسم تو باشی در آن شام تارم

گناهم فزون­تر زحد و شماراست

که پیش قد و قامتت شرمُسارم

بیا بگسل این پردۀ خودستائی

ببینم رخ ماه آن هشت و چارم

طبیب دل دردمندان تو باشی

طبیبم تو باشی بود افتخارم

خوش آن ساعتی روی دامان لطفت

به یک گردش چشم تو جان سپارم

الهی ببینم جمال تو در طور

چه هوشی رود از کفم اختیارم

زمام عوالم به دست تو باشد

توئی حی و خلاق و پروردگارم

توئی غایب از پیش چشمم ولیکن

به هر جا تو بنشسته‌ای در کنارم

به انجیل و تورات و قرآن احمد

گره باز کن امشب از کار و بارم

الهی به زهرا و باب کرامش

مسوزان به آتش دل داغدارم

الهی به ذات علی قبلۀ دین

مکن در بر دشمنان خوار و زارم

به حق حسن مظهر جود و بخشش

ترحم نما بر صغیر و کبارم

به حق حسین شافع روز محشر

ببخشا مرا تاب آتش ندارم

خدایا به خون شهیدان کویت

به نزد پیمبر مکن شرمسارم

الهی به لعل لب خشک اصغر

نظر برمدار از دل بیقرارم

الهی چنین گوید این «قطره» هر دم

به احسان و عفو تو امیدوارم