-
ماه انجمن
جمعه 13 فروردین 1400 08:40
ستارة سحر من در آ ز مشرق جان که کسب فیض کند از رخت مه تابان تو ماه انجمن سدرة سماواتی چه شد که از نظر دوستان شدی پنهان سرادقات وجود از تو کسب فیض کند که کاخ رفعت تو سرکشیده بر کیوان تویی طبیب دل عاشقان روز الست گناه من چه بُوَد کرده ای مرا حیران نهال خودسری خلق را بکن از جای تو نخل دین خدا را در این چمن بنشان به قصر...
-
چه غم دارم که چون مهدی قائم سروری دارم
سهشنبه 10 فروردین 1400 22:01
چه ماهی در سحاب آسمان دلبری دارم تمنای وصالش در حضور دلبری دارم میفکن پرده از رخسار میترسم ز چشم زخم بگفتا بهر حفظم صد هزاران افسری دارم لبش کوثر قدش طوبی رخش جنت بهار حسن که برتر از بهشت جاودانی منظری دارم شکفته غنچة نرگس به طرف دامن نرجس که در عالم عجب گلزار و باغ و کوثری دارم مرا باکی ز مژگان، ناوک آن چشم مستت...
-
ز مهر چهر بدیعش فکنده پرده نگار
دوشنبه 9 فروردین 1400 14:29
بگو به ساکن میخانه گشت صبح امید نسیم صبح سعادت ز کوی دوست وزید ز مهر چهر بدیعش فکنده پرده نگار به عاشقان رخش مژدة وصال دهید تجلیات فروغ جمال بی مثلش ز بدو خلقت این کائنات بود پدید تمام خلق بود خوشهچین حسن رخش ز درگه ازلیّش نرفته کس نومید اگر به مهر فلک عارضش کنم تشبیه به کیش اهل طریقت مرا بسوزانید درید پردة پندار تا...
-
قرص قمر
پنجشنبه 28 اسفند 1399 12:21
ای علمدار سپاه شه شیرین حرکات خسرو حسن توئی چهرۀ حق را مرآت خضر گر رهبر موسی کلیم است ولی یافت در کوثر و تسنیم لبت آب حیات به مسیحای روانم لب جان پرور تو میدهد هستی جانبخش و روان بخش حیات توئی خورشید فروزندۀ اقلیم وجود که دهی پرورش غنچۀ نخل ثمرات فکنده پرده گر از مهر جمال تو صبا گردد از غیب عیان مظهر اسما و صفات ز...
-
امروز حرم خانۀ دین رشک جنان شد
چهارشنبه 27 اسفند 1399 10:33
عالم پیر به یک غمزۀ مستانه جوان شد آنچه حق سّر نهان داشت پس پرده عیان شد ساقی بزم به کف ساغر سرمست روان شد دو جهان سایه صفت از پی آن سرو روان شد شاد و خرّم دل جن و بشر و خلق جهان شد سرو بستان ولایت بخرامید خرامان آن که از نور وجودش به وجود آمده امکان چمن آرای جهانش شده هر حوری و غلمان به در دولت او شاه و گدا سر به...
-
افتاده ام ز پا
دوشنبه 25 اسفند 1399 10:23
از پیش دیده یک دمی صاحب نفس مرو افتادهام ز پا ز برم دادرس مرو بودم در انتظار تو آئی ببینمت خوش آمدی ولی ز برم یک نفس مرو بین صف زده مقابل رویم صفوف غم آنی تو از کنار منِ ملتمس مرو اندر کمند کنج قفس پرشکستهام فریادرس دمی ز کنار قفس مرو صدها هزار بار به من گفت شاهباز شاهین سدرهای به شکار مگس مرو چون نیست زاد و راحله،...
-
قبلۀ حاجات ماست گوشۀ ابروی دوست
شنبه 23 اسفند 1399 10:33
آرزویی در دلم نیست به جز روی دوست هر نفسی میکشم در دلم این آرزوست دشمن اگر در حرم راند مرا خرّمم دوست مرا میبرد هر نفسی سوی دوست کی شود اندر قضا این سر ناقابلم در خم چوگان شود گوی سرکوی دوست کعبه کجا دیر چیست خیمۀ لیلی کجاست تا که چو مجنون رود این دل من سوی دوست قبلۀ مقصد کجاست پیر خرابات گفت قبلۀ حاجات ماست گوشۀ...
-
احیاگر دین
شنبه 9 اسفند 1399 10:07
تا پرچم عدالت برپا نمود زینب شوری که از شهامت افشا نمود زینب ناموس کبریا بود دخت بتول عذرا آن دم جهاد اکبر ابدا نمود زینب دست یدالهی را از آستین برآورد امر ولی حق را اجرا نمود زینب از حجت الهی دخت علی مدد خواست اعجاز مرتضی را احیا نمود زینب دیدش به زیب نیزه رأس عزیز زهراست در کربلا قیامت بر پا نمود زینب میخواست قتل و...
-
اگر وجودش نبود جهان نگشتی بهپا
جمعه 8 اسفند 1399 11:56
به گوش دل می رسد ز پیک جانان ندا اول صبح و مسا ز درگه کبریا به جنّ و حور و ملک به خلق ارض و سما که شد ظهور علی سلیل ملک خدا اگر وجودش نبود جهان نگشتی بهپا خازن خلد برین چید بساط سرور به قصر جنات عدن برای الله نور به قاب قوسین قدس به بام قصر بلور مدح ولی خدا کنند حور و قصور به عیش و عشرت ملک فخر کنان انبیا تولدش تا...
-
کامیاب از ساغر حیدر
پنجشنبه 7 اسفند 1399 12:37
صبا بگرفت خورشید ولا از رخ نقاب امروز به ما از مشرق زلفش بتابد آفتاب امروز قمر در عقرب زلفش نهان گردید از کثرت گرفته چهرۀ خورشید و روی آفتاب امروز دل جمعی پریشان شد چنان زلف پریشانش هویدا گشت در امکان قیام و انقلاب امروز صبا از مهر رخسارش میفکن پرده میترسم بهپا گردد در عالم محشر روز حساب امروز شکفته غنچۀ نخل گل...
-
زآستینش دست حق آید برون
سهشنبه 5 اسفند 1399 10:40
آن که دربانش بدی روح الامین عرش اعلا پیش خرگاهش کهین زآستینش دست حق آید برون وصف ذات اقدسش از حد فزون مظهر اسماء ذات ذوالجلال داشت بر او آنچه هستی اتکال عرش و فرش و جنت و ارض و سما در برخورشید رویش همچو لا هشت جنت را لقایش مشتریست هفت ارکان در سمایش اختریست تحتها الانهار و تجری قطرهای است از یم جودش دو گیتی ذرهای...
-
جواد فیض
دوشنبه 4 اسفند 1399 12:04
من جواد فیض هم بر اولین هم آخرینم باء بسم الله خلقت روح رب العالمینم در حضور حق تعالی بنده فرمانروایم حکم فرمای خلقت روح رب العالمینم سینه من مخزن علم لدنی آمد از حق قلزم فضل الهی رهنمای مؤمنینم حجت بر حقِ حقم کاشف اسرار غیبم من امام و نور چشم آسمان و هم زمینم جلوه مصباح نور عرشة «عرش استوی» یم گاه در سیر عوالم گاه در...
-
جود جواد علیه السلام
یکشنبه 3 اسفند 1399 11:50
هزار جان گرامی فدای جود جواد دل شکسته خود بسته ام به بود جواد هماره می رسد از کائنات و مخلوقات ندای ذکر و ثنا مدحت و درود جواد همه خلایق عالم غریق نعمت اوست چرا که نیست حدودی برای جود جواد وصی حجت هشتم سلالهی زهرا خدای حیّ توانا بود شهود جواد شب تولّد دریای جود و احسان است رسد به گوش سماواتیان سرود جواد در این ولادتِ...
-
جای هر خار و خسی نیست به جای جانان
پنجشنبه 30 بهمن 1399 11:08
گر که اندر دلت ای دوست تمنائی هست متن هر ذره نگر صورت زیبائی هست چشم بگشای و ببین نرگس شهلای نگار که به هر منظرۀ دیده سمنسائی هست جای هر خار و خسی نیست به جای جانان زآن که در خانۀ دل یار دلآرائی هست دست و دل شوی تو از بادۀ گلرنگ نگار گر تو را در ره او هم سر و سودائی هست هر که زان بادۀ جانبخش تو بر کام بریخت گفت در...
-
یاری از عشق طلب
چهارشنبه 29 بهمن 1399 11:12
ای ادیبا به ره دین مبین یکدله باش فکر تعمیر خرابات دل و داخله باش این خرابات چو آباد شود از می ناب ره رو کعبۀ مقصود شو و یکدله باش آتش قهر تو بر خرمن نمرود فکند هم خلیل حرم کعبه و سر سلسله باش این جهان شعبده باز است و تو پیمان شکنی یاری از عشق طلب هم قدم قافله باش غافل از دوری راهی و خطر در پیش است خیز اندر طلب زاد...
-
کنز خفی
سهشنبه 21 بهمن 1399 10:44
ز روی مهر رخش برفکنده یار نقاب عیان ز کنز خفی گشته مهر عالمتاب ز روی دیده برافکن نقاب عزلت را ببین ز چهر بدیعش فکنده دوست نقاب گر آرزو است تو را شو مقیم میخانه دل خراب تو آباد کن ز دُرد شراب عروس خلوت دل را زمی تو زینت ده برون نما تو زخلوتگهِ صنم، کذّاب درون ذرّه بود نقش عارض دلبر که در برابر خورشید عالمست سراب تمام...
-
صمصام من
دوشنبه 20 بهمن 1399 10:34
ساقی گلچهره گل فام من ریخت از صهبا و خم در جام من بس که خوردم از کف ساقی شراب شد زمی آلوده این احرام من قاصدی آید زمعراج لقا تا برد از شهر دل پیغام من هر دمی بردارد از عارض نقاب میبرد از دست و دل آرام من کی شود آهوی صحرای ختن تا که افتد در کمند و دام من نو جوانی پاکزاد و حق ستا پرورد این کشور اسلام من کی برون آید...
-
تقدیم به هیئت بنی فاطمه
پنجشنبه 16 بهمن 1399 11:33
در سراپردۀ معراج لقا فاطمه بود به دو کونین به اورنگ ولا فاطمه بود با خداوند احد بود در آن مهبط وحی حامل وحی و ندا، حمد و ثنا فاطمه بود تا خدا بود خدا، فلک مشیّت زهراست نوح دریای حقیقت به خدا فاطمه بود گر «بنی فاطمه» زد پرچم عزّت به جهان چون که در قائمۀ عرش علا فاطمه بود این «بنی فاطمه» بر مادر خود می نازند زانکه شمع...
-
رسید مژده ...
چهارشنبه 15 بهمن 1399 16:37
رسید مژده ای از پیشگاه حی مجید ز آسمان رسالت عیان شده خورشید قیام فاطمه بود از قِدَم ولی امروز دمید صبح فروغش ز مشرق توحید جهان و هر چه در او هست طور سینا شد ز طور فاطمه موسی ندای حق بشنید بتول زهرۀ زهرای آسمان ولاست جهان که ذره بود در مقابلش خورشید به آستانۀ زهرا ساکنین ارض و سما گشوده دست طلب، باز کرده چشم امید تمام...
-
وجه سرمد
سهشنبه 14 بهمن 1399 10:57
کیست این بانو که عالم ریزه خوار خوان اوست گفتمش عالم غریق بحر بی پایان اوست کیست این قدرت که حکمش جاری و ساری بود گفتمش کون و مکان چون گوی در چوگان اوست کیست این ناطق که عالم را مسخر کرده است گفتمش گردون مدار کون در فرمان اوست کیست این دستی که ما فوق ید بیضا بود گفتمش موسی به سینا واله و حیران اوست کیست آورده به عالم...
-
سرچشمه حیات
یکشنبه 12 بهمن 1399 19:40
کانون علم حقم و سرچشمه حیات سرچشمه بقایم و بخشنده حیات زهرای طهر طاهرم و فاطمه لقب مصباح وجه جلوه ام و روح طیبات در آن حرم که از نظر خلق غایب است آن جا مقام قرب بود قصر عالیات خواهی اگر مرا بشناسی بگویمت درکفه کفایت حکمم بود برات من آن کتاب منزل علم لدنیم دریای علم و فلک نجاتم به کائنات صبار صبر و سیده هر دو عالمم...
-
از جفای مشرکین قلبت شکست ...
جمعه 3 بهمن 1399 10:16
ای فروغ انجمن آرای من نور چشم و دیده بینای من روشنی بخش جهان سرمدی راحت جان و روان احمدی فاطمه ای فاطر اسماء دین ناخدای کشتی دریای دین چون ستایش می کنی خلاق را کرده ای روشن همه آفاق را از جفای مشرکین قلبت شکست بر رخ خورشید گرد غم نشست رفتی و جانا ببین غمدیده ام سیل اشکم میچکد از دیده ام تا که رفتی از بر ای آرام جان...
-
علی آمد کنار قبر زهرا ...
دوشنبه 29 دی 1399 10:06
روان شد مرتضی با قلب پر غم به سوی کعبه مقصود عالم علی آمد کنار قبر زهرا دل مجنون او گم کرده لیلا نشسته با دل محزون و خسته کنار مرقد پهلو شکسته بگفتا یک جهان جان من این جاست فروغ دیده، جانان من این جاست خزان آمد به سوی بوستانم که ویران کرد باغ و آشیانم برون آور سر از خاک و نظر کن شب آدینه را با ما سحر کن تمام کودکانت...
-
نوک مسمار به صندوقۀ ادراک نشست
یکشنبه 28 دی 1399 11:05
بارالها به سراپردۀ راز آمدهام با دل غمزده و سوز و گداز آمدهام خواستم تا غم دل با دل دلبر گویم داستان شجر و لالۀ احمر گویم خواستم از گل و بلبل کنم آغاز سخن کشف سازم بر ارباب وفا راز سخن گرد غم پاک کنم از رخ آئینۀ دل آشکارا شود آن محفل کابینۀ دل از گلستان و خزان، غنچۀ پرپر گویم از لب تشنه لب چشمۀ کوثر گویم گره غصّۀ...
-
خاتون قیامت
شنبه 27 دی 1399 10:48
خاتون قیامت زهرای مطهر پهلوی شکسته شد نزد پیمبر با صورت گلگون با بازوی نیلی از دار فنا رفت محزون و مکدر از ماتم زهرا بین سر به گریبان در کوچه و بازار از اصغر و اکبر از چشم ملائک خونابه روان است از ماتم زهرا تا دامن محشر اوراق گناهم از اشک بشویم در مجمر عشقش سوزم چو سمندر زآن علت غایی این عالم امکان یک قطره از آن بحر...
-
قلب و پهلویش شکست ...
جمعه 26 دی 1399 10:15
شمسة کاخ ولایت بضعه خیر الانام زهره زهرا لقب صدیقه والامقام عقل کل ختم رسل گفتا که زهرایم بود دره التاج شرف ام الامم بدر تمام ذات حق در پرده بر زهرای اطهر مژده داد تو سراج کائناتی مام هشت و سه امام در شباب کامرانی رخت بسته ز این سرا گلشن عمرش خزان شد آن عزیز ذوالانام محسنش گشته شهید و قلب و پهلویش شکست از جفای مشرکین...
-
دمی بنشین کنار بستر زهرای پیغمبر
پنجشنبه 25 دی 1399 11:41
اگر افسرده محزون خاطرم جانم علی جانم چه غم دارم تو باشی یاورم جانم علی جانم پدر آرام جانم بود و از چشمم نهان گردید به مرآت تو رویش بنگرم جانم علی جانم به هر لحظه که می بینم جمالت شاد و خرسندم ولی غمگین برای مادرم جانم علی جانم اگر می سوزم از داغ فراق و آتش هجران چه غم دارم کنار کوثرم جانم علی جانم پسر عم غصب حقم شد به...
-
بگذاشته ای بی کس و بی یار علی را
چهارشنبه 24 دی 1399 10:13
رفتی به جوانی ز جهان فاطمه جانم ای نور بصر راحت جان فاطمه جانم جا دارد علی پیر شود گر ز فراقت ای مونسم ای تازه جوان فاطمه جانم جای تو بود در دل من گر چه به ظاهر گردیده ای از دیده نهان فاطمه جانم بگذاشته ای بی کس و بی یار علی را رفتی ز بر ای روح روان فاطمه جانم روی تو به گلزار جهان بود بهارم گردیده جهان بی تو خزان...
-
بر خاک چو آویزۀ افلاک حرم ریخت...
سهشنبه 23 دی 1399 11:08
بر چهرۀ خورشیدِ سما گرد نشسته چون شیشۀ صبر دل آفاق شکسته از آه شده زرد رخ لاله عذاران گرد غم و محنت به روی سبزه نشسته از شعلۀ آتش که درِ بیت نبی سوخت بشکست در از لطمه، سر رشته گسسته چون شمسۀ آفاق مشیّت نگران شد پس لشکر غم دید به هم سلسله بسته می خواست که محفوظ کند خانۀ حق را از ضربت در سینه و پهلوش شکسته آن ثانی...
-
باد خزان دمید و رخ لاله زرد شد
دوشنبه 22 دی 1399 11:12
تیری که از کمان قدر در قضا گذشت بر سینه سپهر نشست از قفا گذشت باد خزان دمید و رخ لاله زرد شد فصل بهار و عشرت و سیر و صفا گذشت سر زد سپیده، مهر ز مشرق پدید شد وقت دعا و ذکر و توسل ثنا گذشت آن قافله که عزم سفر داشت روز و شب با آه و ناله زمزمه شور و نوا گذشت آن دم شکست پهلوی زهرا به گریه گفت بابا بیا ببین چه به خیر النسا...