اشعار قطره

اشعار شاعر اهل بیت علیهم السلام مرحوم ابوالقاسم علیمدد کنی متخلص به قطره (1280-1357هـ.ش) *** instagram.com/a.a.ghatre

اشعار قطره

اشعار شاعر اهل بیت علیهم السلام مرحوم ابوالقاسم علیمدد کنی متخلص به قطره (1280-1357هـ.ش) *** instagram.com/a.a.ghatre

ورود محرم

از چه رو بر تن ارکان سما رخت عزاست

هر طرف می­نگرم شور قیامت برپاست

من از آن روزنه دیدۀ خود می­بینم

خاطر زار و پریشان دل ارباب وفاست

برخ ماه فلک بهر چه بنشسته غبار

گرد ماتم نگرم بررخ این مه پیداست

آسمان بهر چه پوشیده به تن جامه‌ی نیل

مگر آن تیر قدر در خم چوگان قضاست

هر که را می­نگرم سر به گریبان گریان

با دل غمزده در ذکر و مناجات و دعاست

یارب این ولوله و ناله در این عالم چیست

همه آفاق پر از زمزمه و شور نواست

قامت شاه ولایت شده از غصّه کمان

کشتی بحر دلش غرق به قعر دریاست

همه ارواح عوالم متحیّر حیران

روح عالم به سماء دل و جان ره پیماست

تا همای علی از گلبن جسمش پر زد

گفت دنیای دنی را که چنین عهد و وفاست

کودکان حرمش سربه گریبان یک‌سو

یک طرف خیل ملایک ز زمین تا به سماست

ای دل از فتنه‌ی این مردم بدخواه جهول

زار وغمگین و پریشان دل آل طه است

آه آه از دل افسردۀ زینب چه کنم

که دلش در برمام است و گهی کرببلاست

آن زمانی که حسین در دل خون مأوا داشت

گفت زینب که مرا مونس و غمخوار کجاست

تا شد از خیمه لب تشنه به میدان غزا

از پی­اش آه دل غمزدگان ره پیماست

تابش مهر فلک پیکر مجروح حسین

منکر دین خدا بین به سر چتر لواست

دامن کرببلا از چه سبب گلگون است

گفتمش از اثر خون شهید شهداست

مرحم زخم دل فاطمه و قلب حسین

اشک و آه دل اولاد شه هر دو سراست

اگر آن چشم دلت باز نمائی بینی

که سرا پرده ماتم همه جائی سروپاست

بوریا شد کفن جسم عزیز زهرا

خاک شرمنده ز روی گهر بحر ولاست

خون بهای گل گلزار رسول مدنی

هاتفی گفت به سکان سماوات خداست

به خدائی که علیم است و حکیم است و خبیر

که از این کشته سرا پرده‌ی عزّت سرو پاست

درد داری اگر ای «قطره» در این دار فنا

به خدا تربت او برهمه امراض دواست

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد