اشعار قطره

اشعار شاعر اهل بیت علیهم السلام مرحوم ابوالقاسم علیمدد کنی متخلص به قطره (1280-1357هـ.ش) *** instagram.com/a.a.ghatre

اشعار قطره

اشعار شاعر اهل بیت علیهم السلام مرحوم ابوالقاسم علیمدد کنی متخلص به قطره (1280-1357هـ.ش) *** instagram.com/a.a.ghatre

حرکت سیّدالشهدا از مدینه

خدیو ملک خداوند قادر متعال

بهار معرفت مرتضی رسول خصال

عزیز حضرت زهرا و باعث خلقت

کنوزعلم لدنی و بحر فیض و کمال

پس از طواف حریم کریم لم یزلی

برون ز خانه‌ی حق شد بهار حسن و جمال

به امر حق توانا زکعبه‌ی مقصود

به سوی کرب و بلا شد روان به عزّ و جلال

برای پاس حریمش مهیمن یکتا

روانه کرد ملک‌­های ارض و طول و شمال

به طول و عرض به هم بسته صف به صف ملکوت

امیر خیل ملک بود آن همایون فال

به هر طرف زده صف خلق عالم بالا

به کف لوای حسینی به فرق تاج جلال

دلا به عالم معنی به پا سرو قدش

بُدی زجن و ملک روی ارض مالامال

بگفت پادشه لو کشف به یار معین

روان شوید تمامی به عز و جاه و جلال

تمام قافله پیما شدند پیر و جوان

به گرد شمع چو پروانه می­زند پروبال

رکاب مظهر حق را گرفت جبرائیل

عنان مرکب شه بود برکف میکال

مکان به عرشۀ زین کرد مرتضی صولت

ز صولتش شده خم قامت فلک چون دال

هر آن که عاشق حق بود روی او می­‌دید

عیان در آینۀ چهره­اش رخ متعال

چو از مشارق جان شد پدید مهر رخش

خجل ز پرتو آن چهره گشت مهر و هلال

برای حرمت سلطان دین امام مبین

برون شدند ز مکّه صغیر و پیر و رجال

به اهل مکّه وصیّ رسول کرد وداع

روانه گشت چو احمد به عز و جاه و جلال

رسید قافله‌ی عاشقان به کرببلا

گروه بادیه شه را نمود استقبال

به همرهم بود ای قوم چند قربانی

که در زمین بلا می­‌رسند به حد کمال

علی اکبر و عباس و قاسم ابن حسن

بـُریر و اصغر و جعفر حبیب و عون و هلال

تمام یاور و انصار من در این صحرا

شوند کشته ز بیداد قوم بد افعال

فرات موج زند این سپاه شوم یزید

نمی­‌دهند به اطفال خرد آب زلال

ز سوز تشنه لبی روی کودکان گردد

چو برگ بید شود زرد یا به سان هلال

به اهل بیت حریم پیمبر مرسل

نه فرصتی دهد ابن زیاد بد افعال

نه بر صغیر و کبیر و علیل غمزده‌ای

نه رحم می­‌کند این قوم ذرّة­المثقال

ز بعد قتل من تشنه لب در این صحرا

برند خیمه‌ی آل رسول قوم ضلال

تنم به خاک فتد بی کفن در این هامون

سرم به نوک سنان و پریش اهل و عیال

هزار شکر که بعد از هزار و سیصد سال

به پا لوای حسینی­ ست و کفر شد پامال

بگو به مرغ روان «قطره» در عزای حسین

به سان جغد به ویران جان بسوز و بنال

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد