اشعار قطره

اشعار شاعر اهل بیت علیهم السلام مرحوم ابوالقاسم علیمدد کنی متخلص به قطره (1280-1357هـ.ش) *** instagram.com/a.a.ghatre

اشعار قطره

اشعار شاعر اهل بیت علیهم السلام مرحوم ابوالقاسم علیمدد کنی متخلص به قطره (1280-1357هـ.ش) *** instagram.com/a.a.ghatre

مدح و مصائب سیدالشهدا علیه السلام

دوش مطرب بزمکی آماده کرد

سرخوشم ساقی زجام باده کرد

جرعه‌ای زآن می به کامم ریخته

رشتۀ صبر مرا بگسیخته

تا شکستم من بت پندار را

نیست دیدم در حرم دلدار را

ساغری برکف گرفت آن دلستان

کرد عزم باغ و طرف بوستان

سوی من رو کرد لب برلب گزان

دین و دل برد از کفم آن دلستان

لحظه لحظه ناز را بنیاد کرد

این دل افسرده­ام را شاد کرد

تا که دیدم من دو چشم مست او

شد دل دیوانه­ام پابست او

بر رخش کرده پریشان روی خویش

عالمی را کرده محو روی خویش

دامنش بگرفتم از روی نیاز

گفتم ای شاهنشه بنده نواز

گو که باشد ساقی بزم الست

آن خدیو عالم بالا و پست

گفت باشد آفتاب مشرقین

سبط پیغمبر ولی حق حسین

آن که در کرب و بلا شد بی معین

گرد او بگرفت قوم مشرکین

روز عاشورا عزیز مصطفی

بود در آن دشت پرخوف و رجا

تکیه داده بر لوای بی کسی

گرد او بگرفته هر خار و خسی

با خداوند رئوف مهربان

گفتگو می­کرد آن آرام جان

کای خدا این عترت اطهار من

قبلۀ دین عابد بیمار من

این علمدار و سپاه و لشکرم

قاسم و عون و حبیب و جعفرم

این بنات و خیمه و خرگاه من

این لب عطشان و دود آه من

شیرخواری شیرخوار آورده­ام

ارمغان بهرت نثار آورده­ام

خاصّه در بزم تو آوردم گلی

از برای نغمه خوانی بلبلی

این من و این نالۀ روز و شبم

این مه برج امامت زینبم

این سر و این پیکر و این اکبرم

این بنات النعش محزون خواهرم

جان من گوئی است در میدان تو

آفرین برلطف و بر احسان تو

عاشقان را باک از شمشیر نیست

ترس از شمشیر و زخم تیر نیست

پس ندا آمد حبیب من حسین

آفت صبر و شکیب من حسین

شمع بزم عالم آرای منی

بین ما نبود دگر ما و منی

یوسف مصر وجود ما توئی

مصدر غیب و شهود ما توئی

عاشقم من بر رخ زیبای تو

بر سرم باشد حسین سودای تو

هین بیا حانا در آغوشت کشم

این سخن آهسته در گوشت کشم

گر که در اقلیم هستی خالقم

بر جمال دلربایت عاشقم

روی دامانم بود مأوای تو

تا ببوسم لعل گوهر زای تو

خوشه چین گردم به گرد خرمنت

دانه برچینم زنخل گلشنت

کارگاه ناز را بنیاد کن

از مقالت خلق را ارشاد کن

از گلستانت بیاور بلبلی

تا که در منقار او باشد گلی

هرکسی در راه ما گردد فنا

از وجود ذات ما یابد بقا

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد