به خدای حی مبین قسم |
تو شهی و اهل جهان خدم |
به امید وصل تو ای صنم |
بگذشتم از دِرَم و حشم |
به ره ادب زده ام قــَدم |
ز عرب گرفتم الی عجم |
به مدیح ذات تو دَم به دم |
زده ام به صفحۀ دل رقم |
بلغ العلی بکماله کشف الدجی بجماله حسنت جمیع خصاله صلوا علیه و آله |
|
تو خدیو تخت رسالتی |
تو قوی و صاحب دولتی |
تو خدای نطق و بلاغتی |
یم علم و حلم و ملاحتی |
نفحات صبح سعادتی |
تو همای قصر جلالتی |
تو کتاب فضل و عنایتی |
تو به حق صراط هدایتی |
بلغ العلی بکماله کشف الدجی بجماله حسنت جمیع خصاله صلوا علیه و آله |
|
بت دلستان بتان توئی |
ز قدیم جان جهان توئی |
حسنات باغ جنان توئی |
شرف مکین و مکان توئی |
جلوات روی مهان توئی |
لمعات دلشدگان توئی |
به صفت خدای بیان توئی |
همه در حجاب و عیان توئی |
بلغ العلی بکماله کشف الدجی بجماله حسنت جمیع خصاله صلوا علیه و آله |
|
به دلم فتاده خیال تو |
من و آستان جلال تو |
زده «قطره» قرعه به فال تو |
که رسد به باغ وصال تو |
ببرد بَری ز نهال تو |
به دو چشم مست غزال تو |
به عقیق لعل جمال تو |
به کمال و فهم و مقال تو |
بلغ العلی بکماله کشف الدجی بجماله حسنت جمیع خصاله صلوا علیه و آله |
|
ندهی ز کف تو لجام دل |
ندهی به کس تو زمام دل |
تو ببند راه خیام دل |
نرود کسی به مقام دل |
بنگار سکه به نام دل |
تو بریز باده به جام دل |
که هما نشسته به بام دل |
به صنم بگو تو پیام دل |
بلغ العلی بکماله کشف الدجی بجماله حسنت جمیع خصاله صلوا علیه و آله |
|
به چمن تو را چه بود مکین |
ز نهال گل تو گلی بچین |
رخ گل ببین و بگو چنین |
که صد آفرین به گل آفرین |
چه به گرد خرمن آن مهین |
همه عاشقان شده خوشه چین |
به حضور قائم شاه دین |
تو بگو به خاتم مرسلین |
بلغ العلی بکماله کشف الدجی بجماله حسنت جمیع خصاله صلوا علیه و آله |
|
بت دلستان تو ندیدهای |
نغمات او نشیندهای |
گل از آن چمن نچیدهای |
تو به وصل گل نرسیدهای |
تو حجاب تن ندریدهای |
می از آن صبو نچشیدهای |
سر و پا و تن همه دیدهای |
چه شنیده و چه ندیدهای |
بلغ العلی بکماله کشف الدجی بجماله حسنت جمیع خصاله صلوا علیه و آله |
|
توئی ار به رتبه مـَلکُ رقاب |
ز حریم کعبه تو رخ متاب |
تو در این عوالم پیچ وتاب |
بنما ز مخمصه اجتناب |
چو عروس بخت شد زخواب |
تو شوی مجلل و کامیاب |
تو کتاب حقی و مستطاب |
به نبی ز حق رسد این خطاب |
بلغ العلی بکماله کشف الدجی بجماله حسنت جمیع خصاله صلوا علیه و آله |
|
چو سفیده دم شده کشف راز |
شده لعل گل به کرشمه باز |
چو به حکم دلبر دلنواز |
همه در نشاط و سرور و ناز |
به دعای نغمه اهل راز |
به رخ تو شد در لطف باز |
چه نشستهای به سریر ناز |
تو بگو به پادشه حجاز |
بلغ العلی بکماله کشف الدجی بجماله حسنت جمیع خصاله صلوا علیه و آله |
|
نه به کف شکیب و به دل قرار |
شدهام به کوی تو خاکسار |
به دو چشم نرگس مست یار |
به کرشمه کام دلم برآر |
به وجود ذات شه کبار |
به مهین و گوهر شاهوار |
به مقام و رتبۀ هشت و چار |
به جهانیان کنم افتخار |
بلغ العلی بکماله کشف الدجی بجماله حسنت جمیع خصاله صلوا علیه و آله |