در دادگاه دل که جلوس سلام توست |
دارالسلام خلوت و راز خِـیام توست |
ارواح کائنات نگهدار این دلند |
در دل سریر سلطنت انتظام توست |
ره کس نیافت در حرم کبریای دل |
چون دل صراط اقوم دارالمقام توست |
در روز رستخیز که اشیاء کنند قیام |
گویم که هر قیام شود از قیام توست |
بر بال و برگ و صفحه اوراق کائنات |
بنوشت کلک صنع نگارنده نام توست |
روح القدس که کون گرفته به زیر پر |
اندر کمند و سلسله و بند و دام توست |
تو ممکن الوجودی و هم علت قدم |
چون ذیوجود جل علا ذوالانام توست |
عالم تمام فانی و سرحد نیستی است |
باقی خدای سرمد و وجه کرام توست |
ای والی ولایت و ای مرتضی علی |
دنیا و آخرت زقیام و قیام توست |
قاف قدم که مرکز وحی و نزول هست |
غیب الغیوب قائمه دارالسلام توست |
درمان درد داروی بیمار و مبتلا |
شهد لقا و باده می لعل فام توست |
مفتاح باب جنت و دوزخ به دست توست |
یوم الحساب بخشش و احسان مرام توست |
دریای علم و فضل تو را نیست انتها |
گنج علوم چشمه فیض مدام توست |
گرنیستی خدای زمین و زمان که ای |
گویم نه ای و خدا ذوالانام توست |
در هر کجا که رفت سروش دلم بدید |
آنجا جلوس لشکر و گرد خیام توست |
آن کس که بین باطل و حق را کند جدا |
آن عدل و داد و قدرت و رمز مرام توست |
نشناخت کس به غیر نبی و خدا تو را |
آنکس تو را شناخت خدا و امام توست |
این شش هزار و ششصد و شصت و شش آیه ای |
باشد کتاب و منزل و وصف مقام توست |
آن کوثر بهشت که شهر لقا در اوست |
یک قطره ای ز ساغر و مینا و جام توست |
گر وحی آورد بر خاتم امین وحی |
این رتبه از مقام تو باشد پیام توست |
https://www.instagram.com/p/B9Q16qPJsmp/