در کارگاه دیده که نقش نگار توست
نقش و نگار صنع خداوند توست
بر برگ و بار غنچه و گل، نخله و چمن
آثار قدرت ولی کردگار توست
بر جام و ساغر و قدح خمّ می، صبو
عکس جمال جلوۀ مرآت یار توست
لعل تو کوثرست و لبت چشمۀ حیات
صدها هزار خضر لب جویبار توست
صدها هزار یوسف مصر ملاحت است
در رهگذار کوی تو در انتظار توست
در هر کجا که روی کنم قتل و غارت است
امن و امان ز حادثه شهر و دیار توست
بر خط و خال و نرگس مست جمال تو
سوگند میخورم که جهان پایدار توست
دریای کائنات که در موج وحدت است
یک قطره از سحاب یم جویبار توست
لوح و قلم که نقش جمالت کشید گفت
تو احسن الخلائق و عالم مدار توست
در انتظار وصل تو باشند کائنات
ای غائب از نظر همه در انتظار توست