هر کس به آفتاب جمالت نگاه کرد
محراب ابروان تو را قبله گاه کرد
چون قبله گاه خلق بود کعبۀ خدا
آن جا ظهور مظهر ذات اله کرد
در پردۀ حجاب که وجه جمال بود
پرده ز رخ گرفت جهان را گواه کرد
بهر نجات خلق عوالم خدای حی
ذاتت پناهگاه دل بیپناه کرد
در دست باکفایت تو جان عالم است
کاخ حریم عدل تو را دادگاه کرد
تا جلوه کرد نور تو از مشرق قدم
کسب از فروغ و نور تو خورشید و ماه کرد
محتاج بر عطای ولایت بود جهان
او را خدا غنی و شه عز و جاه کرد
آن یوسفی که شهره در آفاق حسن شد
حسن از تو داشت جلوه در این جلوه گاه کرد
موسی به طور حق که فروغ رخ تو دید
افتاد رو به سوی حریم اله کرد
ذات امام مظهر ذات خدا بود
باید به آستان ولا تکیه گاه کرد
ابر مشیت علوی بحر فاطمه
تطهیر قلب مؤمن و پاک از نگاه کرد
چون پی نبرده کسی به شناسایی امام
پس التجا به شام و سحر صبحگاه کرد
خواهی عروج مملکت شهر دل کنی
باید سراج مهر ولی زاد راه کرد
قطره طفیل هستی هو هست کائنات
کونین بهر شاه ولایت پناه کرد