کی در بستۀ پیران خراباتی ما باز شود
در خرابات مغان صاحب اعجاز شود
سرّ پنهان شده را راز هویت روزی
آشکارا ز نهان سر حق ابراز شود
سر برون آورد از ابر مشیت خورشید
از پس پرده برون کاشف هر راز شود
پرده بردار از آن آینۀ چهرۀ ذات
کشف اسرار نهان از حرم راز شود
غنچۀ شاخۀ طوبای بهشت علوی
با نسیم سحر آن غنچۀ گل باز شود
ای خوش آن روز که آن صاحب ملک ملکوت
با ولی مدنی همدم و همراز شود
چون شود با نظر چشمه خورشید وجود
زینت دامن خلاق گل راز شود
این پر بستۀ سیمرغ گلستان ارم
بار الها چه شود بال و پرش باز شود
آرزوی دل افروختۀ ما این است
به فدای قدمش آن سر سرباز شود