آن که ما را ایمن از رنج و محن خواهد نمود
جاودان آباد این دیر کهن خواهد نمود
کیست گفتم هاتفی گفتا بود صاحب زمان
نخلة کفر و ستم را ریشهکن خواهد نمود
از حجاب پردة غیب الهی عاقبت
رخ هویدا از نهان وجه حسن خواهد نمود
دست دشمن را کند کوتاه از گلزار دین
پس برون از باغ دین زاغ و زغن خواهد نمود
از شمیم عنبرآسا و سحاب رحمتش
خرم و خندان گلستان و چمن خواهد نمود
میکند روشن چراغ دین ز نور عارضش
رشک فردوس برین بیت الحزن خواهد نمود
این سلیمان سریر مطلع الله نور
از حریم کعبه بیرون اهرمن خواهد نمود
خاندان کفر را ویران کند از عدل و داد
پرچم آئین به پا فخر زمن خواهد نمود
پس به رغم دشمن سلطان مظلومان حسین
دوستان را شمع بزم و انجمن خواهد نمود
انتقام خون مظلومان کشد از ظالمان
یاد جدش خسرو گلگون کفن خواهد نمود
گه به یاد قاسم و عباس و اکبر نوحهگر
گاه فکر اصغر شیرین سخن خواهد نمود
سیل اشک از نوک مژگان میفشاند روز و شب
گریه بهر عمة دور از وطن خواهد نمود
هر دمی باشد به یاد زینب امالقرا
گاه یاد سید فخر زمن خواهد نمود
سینة مجروح اصحاب عزیز فاطمه
از سرشک دیده درمان بوالحسن خواهد نمود
قطره از سیلی سریر عالم مُلک و مَلک
رخ کبود از گردش دور زمن خواهد نمود