اشعار قطره

اشعار شاعر اهل بیت علیهم السلام مرحوم ابوالقاسم علیمدد کنی متخلص به قطره (1280-1357هـ.ش) *** instagram.com/a.a.ghatre

اشعار قطره

اشعار شاعر اهل بیت علیهم السلام مرحوم ابوالقاسم علیمدد کنی متخلص به قطره (1280-1357هـ.ش) *** instagram.com/a.a.ghatre

هر درد را ز داروی مهرش دوا کند


طوطی فکرتم طیران کرد در سما

رفت از سما به قبله اقلیم ماسوی

دیدش که تکیه کرده به اورنگ ذوالعلا

دارد به کف صحیفه زهرا مصطفی

 

بنوشته در صحیفه عیان صاحب الزمان

آمد ز لامکان به مکان صاحب الزمان

 

چون خواست ذوالجلال ببیند جلال خود

آئینه ساخت بهر بدیع المثال خود

بگرفت پرده از رخ شمس جمال خود

بی پرده خواست تا که رسد بر وصال خود

 

گفتا بود به نام و نشان صاحب الزمان

فرمانده جهان و جهان صاحب الزمان

 

ازچار رکن و شش جهت آمد ندای حق

داده بشارتی به جهان کبریای حق

محبوب عالم است ولی خدای حق

بشکفته غنچة شجر مصطفای حق

 

طوبا مثال باغ جنان صاحب الزمان

جنات عدن و رایت جان صاحب الزمان

 

چون موسم ولادت صاحب زمان رسید

خلاق ما یشا به جهان داد این نوید

از غیب آن مدبر عالم شده پدید

از جام عشق شهد لقا ماسوی چشید

 

در مولد ولی زمان صاحب الزمان

وجه خدای کون و مکان صاحب الزمان

 

شمسی به صبح نیمة شعبان ظهور کرد

از ماورا ظهور ولی غفور کرد

ساقی می دو ساله به جام طهور کرد

مخلوق کائنات که غرق سرور کرد

 

مسرور شد زمین و زمان صاحب الزمان

والا مقام قطب جهان صاحب الزمان

 

این غنچة نهال گلستان دین شکفت

لعل کلالة چمن مرسلین شکفت

گفتا هزار غنچه گل یاوسین شکفت

غنچه گل ولایت حبل المتین شکفت

 

در بوستان گلشن جان صاحب الزمان

با لحن صد هزار زبان صاحب الزمان

 

آمد کسی که حافظ قرآن ناطق است

چون در الست مظهر خلاق صادق است

میلاد با سعادت عشاق عاشق است

مسرور در ولایت او پیک خالق است

 

در کاخ عدل کرده مکان صاحب الزمان

سبقت گرفته از همگان صاحب الزمان

 

در بازویش نشانة مهر رسالت است

در سینه‌اش علوم کتاب جلالت است

در عارضش تجلی حسن ملامحت است

این صاحب مدینه عدل و عدالت است

 

باشد به صد هزار زبان  صاحب الزمان

میزان عدل و داد عیان صاحب الزمان

 

چشم و چراغ و روشنی دیده آمده

هستی جاودان ز تو بخشیده آمده

مخلوق را به قائمه سنجیده آمده

از بوستان فاطمه گل چیده آمده

 

باشد روان عالمیان صاحب الزمان

هادی خلق پیر و جوان صاحب الزمان

 

از یک اشاره دشمن دین را فنا کند

از یک کرشمه معجزة انبیا کند

کاخ ستم خراب به امر خدا کند

هر درد را ز داروی مهرش دوا کند

 

باشد طبیب غمزدگان صاحب الزمان

صاحب لوای ملک امان صاحب الزمان

 

ای سرفراز عرش برین  تکیه گاه توست

نیروی ملک عالم امکان سپاه توست

ذات خدای حی توانا گواه توست

این خلقت زمین و زمان در پناه توست

 

ای منجی زمین و زمان صاحب الزمان

فیاض فیض روح و روان صاحب الزمان

 

چشم و چراغ عالم هستی امام ما است

شهد لقا ز جام ولایت به جام ماست

لبریز از شراب ارم رطل جام ما است

رویش بهشت جنت و بیت الحرام ما است

 

ای سرفراز فخر زمان صاحب الزمان

شد سرّ حق ز پرده عیان صاحب الزمان

 

نرجس چو دید مطلع نور وجود را

آئینه جمیل جلال ودود را

گفتا ثنا و مدحت وحمد ودود را

نور وجود خالق بخشنده جود را

 

فرمانروا تویی به جهان صاحب الزمان

ای خسرو زمین و زمان صاحب الزمان

 

فرمانروای عالم امکان تویی تویی

مشکل گشای ظاهر و پنهان تویی تویی

صاحب لوا و حجت جانان تویی تویی

وجه خدای قادر منان تویی تویی

 

در بوستان گلشن جان صاحب الزمان

باصد هزار لحن و بیان صاحب الزمان

 

ای توتیای چشم جهان خاک درگهت

چشم جهانیان شده اسفید در رهت

تا کی به غم قرین شده عشاق همرهت

عالم منور است از آن جلوة رخت

 

بخشد به قطره جان و روان صاحب الزمان

در گیر و دار دور زمان صاحب الزمان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد