روی آن دلستان ندیدی تو |
ماه آن آسمان ندیدی تو |
تو بکشتی نشستهای شب و روز |
ناخدا را عیان ندیدی تو |
همچو ماهی در آب غوطهوری |
از چه آب روان ندیدی تو |
تو در این باغ کردهای منزل |
صاحب گلستان ندیدی تو |
اهل کنعانی و ولیکن حیف |
یوسف مصر جان ندیدی تو |
تو که عنقای قاب قوسینی |
مرغ آن آشیان ندیدی تو |
این ره شام را تو پیمودی |
میر آن کاروان ندیدی تو |
قد آن سرو را توئی سایه |
از چه سرو روان ندیدی تو |
تو گل و بلبل و چمن دیدی |
هله آن باغبان ندیدی تو |
گر توئی طالب رخ دلدار یار پیداست از در و دیوار |
|
خالق ممکنات حی غفور |
بُد به ذات قدیمی اش مستور |
هله برداشت از جمال، نقاب |
شد عیان از نهان حقیقت نور |
از قِدَم زد رقم به دفتر عشق |
پرتو عشق شد عیان در طور |
ساخت آئینۀ جمال نما |
تا ببیند جمال حی غفور |
در هیولای عالم امکان |
گه به شکلی کند بروز و ظهور |
به کف عاشقان روز الست |
داد پیمانۀ شراب طهور |
غرق دریای رحمتش ممکن |
همه ذرات ذاکر و مذکور |
گاه عاشق شود گهی معشوق |
گاه منظر شود گهی منظور |
هرکه محرم نشد به کعبۀ دل |
ره آن کعبه میشود مستور |
گرتوئی طالب رخ دلدار یار پیداست از در و دیوار |
|
دلستانی که دل ربود از ما |
گه نهان میشود گهی پیدا |
هستی مطلق است هستی بخش |
کز وجودش وجود شد پیدا |
همچنان سایه عالم امکان |
از پی قامتش شده بر پا |
در صدف دُر دلربائش را |
که نهان داشت در دل دریا |
علم حق عین ذات لم یزلی است |
در الهیتش بود یکتا |
آتش و آب و خاک را چه بود |
که دهد شرح علّم الاسما |
نشوی واقف از حقیقت امر |
کیست در جسم ما بود گویا |
ما چو ماهی در آب از پی آب |
گاه در حیرتیم و گه پویا |
چشم ممکن چرا نمیبیند |
مهر چهر جمال بیهمتا |
آفرید از تراب آدم را |
گفت به به از این ید بیضا |
گرتوئی طالب رخ دلدار یار پیداست از درو دیوار |
|
هرچه در آینه پدیدار است |
عکس روی بدیع دلدار است |
آنچه مخفی و هرچه هست عیان |
قطرهای زآن یم گهر باراست |
کره شمس وجود ملک وجود |
ذاکر و ساجداست و سیار است |
آنچه سرمایه حیات من است |
می جانبخش لعل دُر بار است |
آن که دستش تهیست از رسلی |
یوسف مصر را خریدار است |
آنچه در طور دل تجلی کرد |
نور رخسار آل اطهار است |
مه و مهجوری فراق حبیب |
ای حبیبم کجا سزاور است |
گوشه چشمی به سوی ما کن باز |
چشم مستت طبیب بیمار است |
روح عالم امام حی مبین |
قائم دین و شاه ابرار است |
هر که رازش فتد ز پرده برون |
همچو منصور بر سردار است |
گرتوئی طالب رخ دلدار یار پیداست از درو دیوار |