دل سرگشته نگشتی تو خبردار امشب |
در جهان شور عزا گشته پدیدار امشب |
گر خزان گشته گلستان نبی یاران باز |
کرده طغیان به جهان فتنه اغیار امشب |
همه شب غلغله در باغ ربوبیت بود |
عندلیبش زچه لب بسته ز گفتار امشب |
مادر دهر ز کف داده شکیبائی را |
زآه جانسوز دل عترت اطهار امشب |
از هیاهوی ملک در ملکوت اعلاء |
چرخ قوسین فلک مانده ز رفتار امشب |
ملک ارض و سماء کرده به بر رخت عزا |
از غم مظهر حق سید سالار امشب |
زهر منصور چنان کرده اثر در دل شاه |
ریخت خون جگر از نرگس بیمار امشب |
از غم مرگ پدر موسی جعفر امشب |
کرده از لطمه منقش گل رخسار امشب |
در عزای شه دین صادق اصحاب کساء |
رایت عرش برین گشته نگونسار امشب |
بهر این ماتم عظمی شه ملک و ملکوت |
نیلگون کرده ز سیلی رخ گلنار امشب |
در مصیبات توای کشتی بحر توفیق |
شده افسرده دل حجت دادار امشب |
قامت چرخ کمان گر شده از بار الم |
رفته از دار فنا قافله سالار امشب |
دوستان شه دین واله و حیران، نگران |
به سر رهگذر کوچه و بازار امشب |
«قطره» دریای عوالم به طلاطم افتاد |
زآه جانسوز تو عترت اطهار امشب |