این سراپرده که برتر بود از عرش علا
این بود بارگه مجد غریب الغربا
کعبه و طور منا مشعر و معراج دل است
طور موسی بود و قبله گه ارض و سما
گفتم این کاخ مجلل ز که باشد گفتا
بود از خسرو کونین معین الضعفا
در حرم چشم دل و دیده نما باز و ببین
پرده افکنده ز رخ شمس شموس دو سرا
از گریبان فلک شمس چو بیرون آید
بوسه بردارد از این خاک به هر صبح و مسا
ما گدائیم و به طوف حرم خسرو طوس
کو بود مظهر هر لطف و صفا مهر و وفا
گندم از خرمن حسنش به مساکین بدهد
سائلین را بنوازد ز کرم کان سخا
خاک این صحن و سرا با مژگان پاک کنند
حامل عرش و ملک حور و پری شاه و گدا
در حریمش همه آثار خدائی پیداست
چشم دل باز کن و بین همه آیات خدا
توشه راه بگیر از کف سلطان کرم
از برای سفر پر خطر روز جزا
بخشش و جود و کرم عادت و آئین شماست
دستگیری کن از خلق جهان از فقرا
تو غریب الغربائی تو طبیبی و حبیب
به سر کوی عطای تو بود دار شفا
ز آسمان تو تجلی کند آن نور مبین
که تویی زینت آغوش علی اعلا
دست بر دامن شاهی زده ام در عالم
که حبیب است خدا و عزیز طه
مشرق جان من از نور رخش روشن شد
گوشه ابروی او قبله حاجات و دعا
حافظ کشور ایران بود این خسرو طوس
کشتی اش داده نجات از یم و طوفان بلا
از یکی قطره ابر کرم آل عبا
چشمه فیض روان گشته چو دریا دریا