ای ادیبا به ره دین مبین یکدله باش
فکر تعمیر خرابات دل و داخله باش
این خرابات چو آباد شود از می ناب
ره رو کعبۀ مقصود شو و یکدله باش
آتش قهر تو بر خرمن نمرود فکند
هم خلیل حرم کعبه و سر سلسله باش
این جهان شعبده باز است و تو پیمان شکنی
یاری از عشق طلب هم قدم قافله باش
غافل از دوری راهی و خطر در پیش است
خیز اندر طلب زاد ره راحله باش
با یکی در طلب دامن و اندر قفسی
این قفس بشکن و در حلقۀ آن سلسله باش
بگذر از خسروی و تخت جم و جام جهان
بهر دیدار رخش خاک ره قافله باش
طلب مغفرت ای قطره بخواه از یم جود
چون دل شیفته اندر خم آن سلسله باش